صدور انقلاب چرايي، چيستي و چگونگي
خبرگزاري فارس: صدور انقلاب خصلت ذاتي و اجتناب ناپذير انقلاب اسلامي ميباشد. امام، حاكميت اسلام را در ساير بلاد اسلامي و پاسخ گويي به نداي مظلوميت ساير مسلمانان را وظيفة خود دانسته و صدور انقلاب را به عنوان يك تاكتيك تهاجمي عليه دشمنان انقلاب براي دور كردن خطر آنان ضروري ميدانند.
چكيده
اشاره: يكي از شعارهاي اساسي انقلاب اسلامي ايران كه برپايه ايدئولوژي ديني به پيروزي رسيده بود، صدور انقلاب است. روشن است كه انقلاب در اين شعار به مثابه يك كالا فرض نشده كه درباره امكان صدور يا عدم صدور آن بحث شود. انقلاب به مثابه فرهنگ، ايدئولوژي و كالاي فكري و معرفتي فرض شده و بر اين مبنا درباره چيستي و چگونگي صدور آن در اين نوشته بحث شده است. معارف
يكي از اهداف مهم انقلاب اسلامي كه در بدو پيروزي انقلاب مطرح گرديد، صدور انقلاب بود. اكنون وقت آن رسيده كه درآغازدهه چهارم انقلاب مقدس جمهوري اسلامي ايران بپرسيم كه آيا انقلاب خود را صادر كردهايم؟ آيا اساساً لازم است به چنين كاري بپردازيم؟ مباني فكري صدور انقلاب چيست؟ و چگونه ميتوان انقلاب را به ديگر كشورها صادر كرد؟ براي پاسخ دقيقتر به اين سئوالات كه از مباحث روز است قبل از هر چيز بايد مقصود و معناي "صدور انقلاب" روشن شود. در اين خصوص آراي مختلفي وجود دارد كه در اين نوشتار به بيان آنها ميپردازيم. اما آنچه مهم است بررسي آرا و نظرات حضرت امام خميني(ره) به عنوان معمار انقلاب و نيز ديدگاههاي حضرت آيت الله خامنهاي رهبر معظم جمهوري اسلامي ايران است كه ميتواند به عنوان شاخص و معياري براي رسيدن به پاسخ باشد.
زمينهها و خاستگاههاي نظريه صدور انقلاب اسلامي:
در ابتدا لازم است به خاستگاهها و زمينههاي نظريه صدور انقلاب اشاره كنيم:
1ـ جهاني بودن دين اسلام:
در اينكه اسلام دين جهاني و عمومي و پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و اله ـ خاتم انبياست، ترديدي نيست و نصوص قرآني در اين زمينه فراوان است قرآن كريم ميفرمايد: "وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا"1 و "وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ"2 كه مفاد اين آيات جهاني بودن دين اسلام است.
2ـ اسلام دين عدالت:
در آيات فراواني هدف از ارسال انبيا اقامه قسط و عدل معرفي شده است:
"لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَديدَ فيهِ بَأْسٌ شَديدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ"3
براساس اين اصل عدالت نميتواند ويژه منطقه خاصي باشد و يا صرفاً قوم و ملت خاصي تعريف و منظور شود.
3ـ موعودگرايي و انديشه دولت جهاني در شيعه:
يكي از ويژگيهاي اساسي انديشه سياسي شيعي، مسئله انتظار دولت جهاني حضرت مهدي(عج) است كه عدالت را در سراسر جهان حاكم ميكند. اميد به موعود براي استقرار نظم عادلانه جهاني در ميان شيعه هم ماهيتي دفاعي دارد و هم ميتواند هدف باشد. بنابراين طبيعي است كه شيعه به دنبال حكومت جهاني مهدوي ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ باشد. هنگامي كه انقلاب اسلامي ايران پيروز شد به نوعي آرزوي مشتاقان عدالت برآورده شد و از نگاه برخي از متفكران انقلاب اسلامي ايران ميتواند مقدمهاي براي انقلاب بزرگ حضرت وليعصر عجل الله تعالي فرجه الشريف باشد.
4ـ حمايت از ملتهاي محروم و مستضعف:
حمايت از ملتهاي محروم و مستضعف، كه از جمله اهداف فراملي سياست خارجي ايران بوده و هست، ريشه در آموزههاي ديني دارد. قرآن ميفرمايد: "وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصيراً؛4 چرا در راه خدا و به خاطر مردان و زنان و كودكان ناتوانى كه مىگويند: اى پروردگار ما، ما را از اين قريه ستمكاران بيرون آر و از جانب خود يار و مددكارى قرار ده، نمىجنگيد؟"
امام خميني (ره) در اين باره ميفرمايد: "اسلام براي نجات مستضعفان آمده است".5
"اسلام براي همين مقصد آمده است و تعلمات اسلام براي همين آمده است كه مستكبرين در زمين نباشندو نتوانند مستضعفين را استعمار كنند."6
امام خميني (ره) حمايت از ملتهاي محروم را در رديف اصول سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران برشمرده و ميفرمايند: "من به صراحت اعلام ميكنم كه جمهوري اسلامي ايران باتمام وجود براي احياي هويت اسلامي مسلمانان درسراسر جهان سرمايه گذاري ميكند ودليلي هم ندارد كه مسلمانان جهان رابه پيروي از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نكند و جلو جاه طلبي وفزون طلبي صاحبان قدرت وپول و فريب را نگيرد. ما بايد براي پيشبرد اهداف و منافع ملت محروم ايران برنامهريزي كنيم. مابايد در ارتباط با مردم جهان و رسيدگي به مشكلات و مسايل مسلمانان و حمايت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماييم و اين را بايد از اصول سياست خارجي خود بدانيم.
5ـ صدور انقلاب در قانون اساسي :
در اصول متعددي از قانون اساسي به صدور انقلاب اسلامي به عنوان يكي از اهداف انقلاب اسلامي اشاره شده است. از جمله در اصل 154 قانون اساسي حمايت از ملتهاي محروم و مستضعف بيان شده است: "جمهوري اسلامي ايران سعادت انسان دركل جامعه بشري را آرمان خود ميداند و استقلال و آزادي و حكومت حق و عدل را حق همه مردم جهان ميشناسد. بنابراين در عين خودداري كامل از هرگونه دخالت در امور داخلي ملتهاي ديگر از مبارزه حقطلبانه مستضعفين در برابر مستكبرين در هر نقطه از جهان حمايت ميكند."
6ـ اصل نه شرقي و نه غربي:
انقلاب اسلامي ايران از همان ابتدا مسير خود را از الگوهاي متداول جدا كرد و بدون وابستگي به شرق و يا غرب به پيروزي رسيد و در پي ارائه الگوي تازهاي بود كه مبتني بر آموزههاي اسلام ناب باشد. اين مهم به عنوان يك اصل هم در بيان رهبر انقلاب حضرت امام خميني به عنوان يك فرمان و هم در بين مردم به عنوان يك شعار "نه شرقي، نه غربي جمهوري اسلامي" متجلي و متبلور گرديد. همه جمله مشهور حضرت امام را به خاطر داريم كه فرمود: "امريكا از انگليس بدتر، انگليس از امريكا بدتر، شوروى از هر دو بدتر. همه از هم بدتر؛ همه از هم پليدتر. اما امروز سر و كار ما با اين خبيثهاست! با امريكاست. رئيس جمهور امريكا بداند ـ بداند اين معنا را ـ كه منفورترين افراد دنياست پيش ملت ما. امروز منفورترين افراد بشر است پيش ملت ما. يك همچو ظلمى به دولت اسلامى كرده است، امروز قرآن با او خصم است؛ ملت ايران با او خصم است".7
ايران نخستين انقلاب سياسي "اسلامي" موفق را به جهان عرضه كرد؛ انقلابي كه بر اسلام و شعار "الله اكبر" و بر مبناي ايدئولوژي و نمادگرايي شيعه و رهبري روحانيت استوار بود و مسلمانان سراسر جهان از بركات آن كه همانا اوج گرفتن مفهوم هويت اسلام و بازگشت غرور و اقتدار مسلمانان در جهان تحت سلطي ابر قدرتهاست، بهرهمند شدند. علاوه بر اين، حضرت امام خميني(ره) تجربي ايران را راهنمايي براي تغيير سياسي و ايدئولوژيكي امت جهاني اسلام ميدانست. برنامي او متحد كردن تمام مسلمانان در نبردي سياسي و فرهنگي عليه شرق و غرب بود. با پيروزي در اين نبرد، ايران آماده بود تا اصول خود را در كشور خويش و جهان خارج از آن تبليغ كند. اصول ايدئولوژي ايران اسلامي كه بيدرنگ در جهان مطرح شد داراي شاخصهايي است كه به برخي از آنها در ذيل اشاره ميشود:
1. تأكيد مجدد بر احكام و آموزههاي اسلام به مثابه شيوي زندگي تمام عيار.
2. اعتقاد به اين كه پذيرش الگوي غير ديني و غربي "جدايي دين از دولت" سرمنشأ تمام مصايب اجتماعي، اقتصادي، نظامي و سياسي جوامع مسلمان است.
3. اعتقاد راسخ به اينكه بازگشت قدرت و موفقيتهاي مسلمانان نيازمند برگشت به اسلام و حاكميت دين الهي به جاي تكيه بر سرمايه داري غرب و شرق ماركسيسم و سوسياليسم است.
4. معرفي دوباري شريعت (قانون اسلامي) براي طرح و تحكيم جامعهاي مطلوب و اسلامي كه عادلانه و اخلاقي است.
5. تمايل به نبرد(جهاد) عليه تمام ناراستيها، حتي اگر لازمي آن تحمل سختيها و در صورت لزوم به شهادت رسيدن در راه خدا باشد.
بر اين اساس، از همان اول انقلاب صدور انقلاب به عنوان يكي از اهداف اصلي انقلاب مطرح گرديد. شايسته ذكر است كه آرمان صدور انقلاب تنها محدود و منحصر به انقلاب اسلامي نبوده، بلكه حتي در دانشگاههاي اروپا و قاره آمريكا در دو قرن اخير به عنوان بخشي از رسالت برون مرزي همة انقلابها تلقي ميشود.
نظريههاي مطرح شده در باب صدور انقلاب:
ديدگاه اول : مخالفت با صدور انقلاب
ناسيوناليزم به مفهوم مليت پرستي در تاريخ ايران سابقه ديرينه دارد، ليكن از دوران مشروطه به بعد جمعي از ناسيوناليستها ظهور كردند كه تفكر آنان ريشه در رواج فرهنگ غرب در ايران دارد. اين عده كه اغلب در خدمت حكومت رضاخان بودند، پس از شهريور 20 به صورت يك جريان سياسي مخالف دخالت بيگانگان مطرح و تدريجا در دوران حاكميت مصدق به اوج خود رسيدند و پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران در يك موضعگيري انفعالي به اين جمع بندي رسيدند كه بدون توجه به عوامل مؤثر و باز دارندة بين المللي طرح صدور انقلاب و پي گيري آن امري اشتباه و خسارت بار است. اين گروه ضمن تظاهر به انديشه اسلامي، كانون تحرك خود را ناسيوناليزم و مليت گرايي قرار دادند. چون انقلاب در قالب حزب يا سازمان منسجم تحقق نيافته بود، فرصتي براي شكوفايي اين ديدگاه بود. شعار بازسازي ملي در قالبي هماهنگ با نظام و عرف بين المللي بدون توجه به شرايط انقلابي اولين آموزه موافقان اين ديدگاه بود و بنابر اين مخالفت خود را با صدور انقلاب با اعلام اولويت دادن به بازسازي داخلي مطرح كردند. كه البته بازسازي كشور نيز شعاري بيش نبود.
اين گروه معتقد بودند كه تمام محورهاي توسعه و رشد بايد صرف منافع ايران شده و ايرانيت محوريت اصلي براي رشد تلقي گردد. و بايد از ايجاد حساسيتهاي جهاني پرهيز نمود. آنان برخورد ارزشي با نظام جهاني را ناپسند شمرده، در شعارهاي خود به ايراني آباد و آزاد و مستقل و ارتباط با تمامي كشورها و پيوستن به جمع موجود جهاني تاكيد داشتند. ارزشهاي اسلامي و انقلاب را قابل قبول مرزهاي ايران ميدانستند و صدور انقلاب را عملي خلاف شئونات بين المللي برميشمردند. اعضاي دولت موقت و مهندس بازرگان از اين گروه بودند.
ديدگاه دوم: صدور نظامي
عدهاي نيز كه از عناصر انقلابي بودند و مرزهاي ملي را ساخت دوران استعمار ميدانستند، به صدور نظامي انقلاب معتقد بودند. طرفداران اين ديدگاه به تئوري توطئه اعتقاد داشتند و هرگونه نابساماني، عقب ماندگي، تحجر فرهنگي و مرزبنديها را ناشي از توطئة برنامه ريزي شده دولتهاي استعمارگر ميدانستند. توجيه اينكه اسلام مرز نميشناسد، حربه مناسبي براي اين گروه بود كه در قالب آن مشروعيت ملموسي براي خود تدارك ديده بودند. باقي ماندن در مرزهاي ملي و حركت براي توسعة داخلي را نوعي توطئه وشيوه ميانه روانه ميدانستند كه به نظر آنان ميتوانست در پي تهاجم جامعه جهاني به ارزشهاي انقلابي از بين رفته و الگوي تحقق يافته انقلاب را به شكست بكشاند.
تهاجم دائمي و مستمر به ارزش و وضع موجود و تلاش در جهت نابود ساختن رژيمهاي پيراموني هدف اصلي اين ديدگاه بود. استفاده از توانمنديهاي نظامي،چريكي و اطلاعاتي و تجهيز تسليحاتي جنبشهاي آزاديبخش و به خطر افكندن پايههاي حكومتهاي مستبد در كانون توجه اين گروه قرار داشت. رشد ملي تنها در قالب ايجاد زنجيرههاي انقلابي در ملتهاي مسلمان و به خطر افكندن منافع جهاني استعمار و به تبع آن ايجاد حاشيه امنيت براي ام القراي اسلامي را قبول داشتند. به همين دليل اين ديدگاه به سرعت در برابر ديدگاه اول عرض اندام نمود. در اين ديدگاه منافع ملي با منافع آرماني يكسان فرض شده و اولويت در سياست خارجي به منافع ايدئولوژيك آن هم از موضع خشن و سركوبگرانه داده ميشود.
در اين ديدگاه هرگونه پذيرش قوانين بين المللي مطرود بود و تمامي مؤسسات و سازمانها و قوانين آنها به كلي ناپذيرفتني تلقي ميشد. تحقق ارزشهاي انقلابي و نابودي اين سيستمها از طريق اعمال زور مورد توجه بود.
ديدگاه سوم: نظريه "حفظ امالقراي اسلامي و ساختن جامعه الگو"
طرفداران اين ديدگاه معتقد بودند كه بايد يك امت واحد نمونه در داخل بسازيم و از تمامي ابزارهاي انقلابي، قانوني و حتي خشن نظامي براي تحقق اين هدف سود ببريم. در رابطه با خارج ديدگاه سياست مسالمت آميز توأم با فرصت طلبي را دنبال كرده و معتقد بود، هرجا مصالح و منافع ملي اقتضا نمود و شرايط نيز آماده بود، به رژيمهاي وابسته و مستبد ضربه وارد نماييم و اگر شرايط مناسب نبود با تفاهم به وضع موجود ادامه دهيم. اين ديدگاه تلفيق دو ديدگاه پيشگفته بود وطرفداران آن معتقد بودند مادامي كه در داخل موفق به تثبيت اوضاع نشدهايم، نبايد در قبال جامعه جهاني موضعي تعرضي داشته باشيم بلكه پس از آنكه توانستيم اوضاع داخل را بهبود بخشيده و به اهداف خود دست يابيم، بايد تدريجا وارد مخاصمه با جامعه جهاني و محيط پيرامون شويم. در صورتي كه منافع ما در نقطهاي به خطر افتاد و مخاصمه و برخورد خشن كار ساز نبود، اقدام به يك مصالحه بين المللي و تفاهم با كشورهاي قدرتمند ضروري است. اين ديدگاه در داخل متاثر از انديشههاي انقلابي و در جامعة جهاني مدافع تفاهم با سياست دولتهاي قوي بود. در اين ديدگاه استفاده از تمام شيوهها براي دستيابي به اهداف انقلابي مشروع و قابل قبول تلقي ميشد.
البته صاحب اين ديدگاه در سخنرانيهاي بعدي نظريه خود را تعديل نمود! (ر.ك: سايت بنياد باران)
ديدگاه چهارم: صدور معنويت و ارزشهاي اسلامي
امام خميني(ره) و حضرت آيتالله خامنهاي موضع دقيقي ارائه ميدهند كه هر سه ديدگاه فوق را به طور نسبي رد ميكنند:
نقد سه ديدگاه اول:
در مورد ديدگاه ملي گرايان ميتوان گفت اين ديدگاه كاملاً ناسيوناليستي و انفعالي بوده و هيچ سنخيتي با شرايط انقلابي ندارد. محدود كردن تحول و توسعه در درون نوعي بي توجهي به جامعه جهاني است. كه امام خميني(ره) با اعلام صريح خود مبتني به قطعي بودن صدور انقلاب اين ديدگاه را رد كردند.
علاوه بر اينكه حتي اگر بخواهيم فقط به حفظ كشور آرماني خودمان هم بينديشيم، باز هم ضرورت دارد در انديشه صدور انقلاب باشيم؛ زيرا كشوري كه ميخواهد مستقل باشد و زير سلطه هيچ قدرتي در جهان نرود، يقيناً مورد هجوم قرار ميگيرد و براي دفاع از خود ضرورت دارد جاي پاي محكمي در مناطق ديگر جهان داشته باشد تا از اين ظرفيت به هنگام دفاع استفاده كند. نمونه بارز اين مطلب در وضعيت فعلي حزب الله لبنان است كه به خوبي در برابر يكي از دشمنان اصلي انقلاب اسلامي ايران يعني رژيم صهيونيستي ايستاده است.
ديدگاه دوم نيز از آن نظر كه استفاده از هر وسيله را مجاز ميدانست، مورد نفي حضرت امام بود. اين شيوه و تهاجم نظامي به كشورهاي اسلامي جهان سومي، يادآور شيوههاي استثماري است. انهدام مرزهاي ملي، يك حركت خطرناك و نابود كننده تلقي ميشود.
امام ميفرمايد: "اينكه ميگوييم بايد انقلاب ما به همه جا صادر شود، اين معني غلط را از او برداشت نكنند كه ما ميخواهيم كشورگشايي كنيم... معني صدور انقلاب ما اين است كه همه ملتها بيدار بشوند و همه دولتها بيدار بشوند و خودشان را از اين گرفتاري كه دارند نجات بدهند."
ديدگاه سوم نيز به دليل وجود نوعي فرصت طلبي كه در خود دارد و از آن جايي كه تعرض به جامعه جهاني را به طور محدود مورد توجه قرار ميدهد، نوعي موضع گيري انفعالي به حساب ميآيد.
در اينجا لازم است به برخي از سرفصلهاي عمده صدور انقلاب با استناد به سخنان امام راحل و رهبري معظم انقلاب اشاره كنيم:
الف: كلام حضرت امام خميني(ره)
1. معرفي اسلام، آنگونه كه هست:
"... و ما ميگوييم اسلام را ما ميخواهيم صادر كنيم، معنايش اين نيست كه ما سوار طياره بشويم و بريزيم به ممالك ديگر. يك همچو چيزي نه ما گفتيم، نه ما ميتوانيم. اما آنكه ميتوانيم اين است كه ميتوانيم به وسيله دستگاههايي كه داريم، به وسيله همين صدا و سيما، به وسيله مطبوعات، به وسيله گروههايي كه در خارج ميروند... اسلام را آن طوري كه هست، آن طوري كه خداي تبارك و تعالي فرموده است، آن طوري كه در روايات و در قرآن ما هست، آن طور به مردم ارائه بدهيد و به دنيا ارائه بدهيم و همين خودش از هزارها توپ و تانك، بيشتر ميتواند مؤثر باشد..."8
2. گسترش معنويت موجود در ايران:
"... ما كه ميگوييم انقلاب را ميخواهيم صادر كنيم، ميخواهيم همين معنايي كه پيدا شد، همين معنويتي كه پيدا شده است در ايران، همين مسائلي كه در ايران پيدا شده، ما ميخواهيم اين را صادر كنيم. ما نميخواهيم شمشير بكشيم و تفنگ بكشيم و حمله كنيم..."9
3. كم كردن سلطه جهانخواران:
"... ما اين واقعيت را و حقيقت را در سياست خارجي و بين المللي اسلاميمان بارها اعلام نمودهايم كه درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و كم كردن سلطي جهانخوران بوده و هستيم..."10
4. مبارزه با كفر و شرك و ظلم:
"... ما كه ميگوييم انقلابمان را ميخواهيم صادر كنيم و به همي كشورهاي اسلامي، بلكه به همي كشورهايي كه مستكبرين بر ضد مستضعفين هستند، ميخواهيم يك همچو وضعيتي پيش بياوريم كه يك دولت زورگوي جبار آدمكش و امثال ذلك نباشد..."11
" اگر خميني يكه و تنها هم بماند به راه خود كه راه مبارزه با كفر و ظلم و شرك و بت پرستي است ادامه ميدهد..."12
5. آشتي دادن بين ملتها و دولتها:
" ما ميگوييم انقلابمان را ميخواهيم صادر كنيم... ميخواهيم بين ملتها و دولتها آشتي بدهيم..."13
6. بيداري ملتها:
"... اينكه ميگوييم بايد انقلاب ما به همه جا صادر بشود، اين معناي غلط را از آن برداشت نكنند كه ما ميخواهيم كشورگشايي كنيم... ما ميخواهيم اين چيزي كه در ايران واقع شد و اين بيداري كه در ايران واقع شد و خودشان از ابرقدرتها فاصله گرفتند و دادند و دست آنها را از مخازن خودشان كوتاه كردند، اين در همه ملتها و در همي دولتها بشود..."14
7. تحقق عدالت در جهان:
"... من اميدوارم كه اين عدالتي كه به يمن وجود اسلام و اولياء اسلام در بين بشر آمد، ما بتوانيم بعد از دو هزار و پانصد سال ظلم و بعد از پنجاه سال خيانت و ظلم، ستم وچپاولگري بتوانيم ـ ان شاءالله تعالي ـ در ايران اولاً و در ساير جهان بعدها پياده كنيم..."15
8. پياده نمودن توحيد ناب در بين ملل اسلامي:
"... به لطف خدا در حاكميت جمهوري اسلامي ما اختلافي بر سر مواضع اصولي، سياسي و اعتقادي وجود ندارد و همه مصممند تا توحيد ناب را در بين ملل اسلامي پياده نموده و سر خصم را به سنگ بكوبانند تا در آيندهاي نه چندان دور، به پيروزي اسلام در جهان برسند..."16
9. آشنا ساختن ملل اسلامي و مستضعفين جهان با اسلام و حكومت عدل اسلامي:
"... همان مردمي كه تصميم دارند با صدور پيام انقلاب اسلاميشان نه تنها كشورهاي اسلامي، كه مستضعفان جهان را به اسلام عزيز و حكومت عدل اسلامي آشنا سازند..."17
10. نورافشاني نور اسلام در جهان:
"... بحمدالله امروز قدرت ايراني و قدرت اسلام در ايران به طوري است كه توجه همي ملتهاي ضعيف را به خودش معطوف كرده است و اسلام، صادر شده است در سراسر دنيا... و منظور ما از صدور انقلاب همين بود و تحقق پيدا كرد و ان شاءالله اسلام در همه جا غلبي بر كفر پيدا خواهد كرد..."
ب) ديدگاه رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي:
ديدگاه مقام معظم رهبري نيز همان ديدگاه حضرت امام خميني(ره) است. به دليل اهميت موضوع در زير عين كلام مقام معزز رهبري نقل ميگردد: "چقدر تبليغات جهاني اين جملة امام عزيز و فقيدمان را كوبيدند كه فرموده بودند: "ما انقلابمان را به همة عالم صادر خواهيم كرد." صدور انقلاب به معناي اين نبود كه ما بر ميخيزيم و با قوت و قدرت به اين طرف و آن طرف ميرويم و جنگ راه مياندازيم و مردم را به شورش و انقلاب وادار ميكنيم؛ مقصود امام به هيچ وجه اين نبود. اين كار جزو سياستها و اصول ما نيست؛ بلكه مردود است. آنها اين جمله را اينگونه معنا كردند و آن را كوبيدند."
معناي صدور انقلاب
" معناي صدور انقلاب اين است كه ملتهاي دنيا ببينند يك ملت با قدرت خود و با اتكا به اراده و عزم خويش و با توكل به خدا ميتواند ايستادگي كند و تسليم نشود. اگر ملتها اين پايداري را ديدند، باور خواهند كرد و تشويق خواهند شد كه خودشان را از زير بار ظلم نجات بدهند. امروز شما واضحترين حركت مسلمين را در جاهايي ميبينيد كه سالهاي متمادي مسلمانهاي آنجا زير فشار بودند؛ مثل كشمير و ساير كشورهايي كه امروز مسلمانها سر بلند كرده اند. البته بر اينها فشار خواهند آورد و فشار آوردند و ظلم كردند؛ اما فشار به معناي از بين بردن نتيجة كار نيست. فشار قادر نيست كه يك حركت مستمر و متوكل بر خدا را متوقف بكند؛ بلكه گاهي فشار آن حركت را وسيعتر هم خواهد كرد.
شما اگر امروز به مردم فلسطين در داخل سرزمينهاي اشغالي نگاه كنيد، ميبينيد كه حقيقتاً مردم با فشار مبارزه كردند. اين مبارزه در شرايط سختي در فلسطين انجام ميگيرد؛ اما مردم اين مبارزه را ادامه دادند. همين ملت افغانستان كه با سختيهاي بسيار مواجه شدند و در سرتاسر دنيا هيچ كس نبود كه حتي يك روز به داد اينها برسد و به آنها كمك كند، تنها و مظلومانه جنگيدند و ايستادند و ادامه دادند. بقية ملتها هم همين گونهاند و اين از الگوي اسلام و جمهوري اسلامي در ايران ناشي ميشود. انقلاب اينطور صادر ميشود و درس و تعليم و سرمشق براي ملتها به وجود ميآورد.18
صدور انقلاب به معناي صدور فرهنگ انسان ساز اسلام
"پس از پيروزي انقلاب اسلامي سردمدار تبليغات جهاني بر روي اشاعة فرهنگ انقلابي اسلام جنجال راه انداختند و آن را به عنوان صدور انقلاب (با معناي غلطي كه از صدور انقلاب ميكردند) مورد تهاجم تبليغاتي قرار دادند. همة رسانهها در سرتاسر عالم روي اين نكته و كلمه تكيه ميكنند كه جمهوري اسلامي در صدد صدور انقلاب است! خباثت آنها در اين جاست كه صدور انقلاب را به معناي صدور مواد منفجره و ايجاد درگيري در گوشه و كنار عالم و از اين قبيل كارها معرفي ميكنند !! كه اين هم مثل بقية خباثتهاي تبليغاتي دنياي غرب، يك ترفند رذيلانه است.
صدور انقلاب يعني صدور فرهنگ انسان ساز اسلام و صدور صفا و خلوص و تكيه و اصرار بر ارزشهاي انساني. ما به اين كار و انجام اين وظيفه افتخار ميكنيم. اين راه انبياست و ما اين راه را بايد ادامه دهيم."
دنياي غرب بايد از صدور فساد و بدبختي به سراسر عالم خجالت بكشد
"دنياي غرب سردمداران فرهنگ فاسد و منحط غربي از اين كار كه فساد و فحشا اعتياد و انواع و اقسام بدبختيها و روسياهيها را به سراسر عالم صادر ميكنند؛ خجالت نميكشند؟! اين فرهنگ فحشايي كه امروز متأسفانه سراسر دنيا و بيش از همه دنياي فقير جهان سوم را فراگرفته از كجا آمده است؟ اين يكي از صادرات فرهنگ غربي تمدن استعماري و استكباري است. انواع و اقسام فسادها و انحطاطهايي كه امروز بشريت را در فشار گذاشته و اعتيادهاي خطرناكي كه گريبان جوانها را در بسياري از كشورهاي فقير و عقب افتاده گرفته از كجاست؟ فرهنگ مصرفي غلط كه بر بسياري از كشورهاي اسلامي و غير اسلامي جهان سوم تحميل شده از كجاست؟
اگر شما وارد بازار كشورهاي فقير منطقة خودمان ـ نفت خيز و غير نفت خيز ـ بشويد؛ خواهيد ديد پروپاگند و تبليغات اجناس مصرفي زايد و غير لازم غربي تمام فضاي زندگي اينها را پر كرده است. آيا بشر به اين چيزها احتياج داشت؟! كشورهاي توليد كنندة نفت ثروت خدادادي متعلق به همة مردم را كه بايد صرف عمران و آبادي كشورشان بشود؛ ميدهند و در مقابل وسايلي ميگيرند كه جز انحطاط و فساد در زندگي، تأثير ديگري ندارد. همة اينها صادرات فرهنگ غربي و امريكا و اروپا به كشورهاي جهان سوم است.
آمريكا و اروپا و كشورهاي غربي در لابلاي فراوردههاي خوب تمدن خود مثل صنعت و علم و تحقيق ـ كه متعلق به همة بشريت است و براي گروه خاصي نيست ـ انواع و اقسام بديها و فسادها و انحطاطها را وارد كشورهاي جهان سوم كردند و مردم و جوانها و دولتها و ملتها را مبتلا و ذليل نمودند و به خاك سياه نشاندند. آنها از كارهاي خود شرم نميكنند و خجالت نميكشند و به صادرات پليد خودشان به كشورهاي ديگر افتخار هم ميكنند!! "
ما از صدور فرهنگ اسلام ابايي نداريم
رهبر معظم انقلاب ميفرمايد: "چرا ما بايد از صادر كردن توحيد و اخلاق انبيا و روح فداكاري اخلاص و تزكية اخلاقي به كشورهاي ديگر خجالت بكشيم؟! چرا بايد شرم كنيم از اين كه غيرت و حميت صحيح و ايستادگي در مقابل قدرتهاي باطل را به صورت درس علمي به ملتهاي ديگر ارايه و تعليم بدهيم؟ ملتها باور نميكنند كه بشود با عوامل و مزدوران قدرتهاي استكباري درافتاد. ما درافتاديم و پيروز هم شديم. چرا اين عمل و تجربة خودمان را در اختيار افكار عمومي ملتها نگذاريم؟ ما كه انقلاب را صادر ميكنيم. ما از اين كه بتوانيم توحيد و مكتب انبيا و روشهاي انساني پاكيزه و طيب و طاهر و صبر و مقاومت و ايثار را به كشورهاي ديگر صادر كنيم؛ هيچ ابايي نداريم. رسانههاي غربي كه با پول صهيونيستها و با تدبير سياستمداران خبيث و ظالم و فاسد اداره ميشوند؛ ميخواهند جنجال درست كنند و ما را از اين حرف و عمل كه فرهنگ و مفاهيم انقلاب بايد صادر شود؛ پشيمان كنند.
اگر منظور اين است كه ما مواد منفجره صادر ميكنيم، اين ادعا دروغ است. اين كار را خودِ دستگاههاي پليدِ خبيثِ استكباري، ميكنند. سازمان جاسوسي امريكاست كه براي ساقط كردن دولتها وارد صحنه ميشود و اسلحه و مواد منفجره و نيرو ميبرد و به ضد انقلاب در كشورهاي انقلابي كمك ميكند. ما به هيچ كشوري مواد منفجره نميبريم. خرابكاري دور از شأن ماست و به هيچ وجه به ما نميچسبد و هركس بگويد؛ خلاف و دروغ گفته است. اين تهمتهاي ناشايست باب خود همان كساني است كه اينها را به اسلام و جمهوري اسلامي؛ نسبت ميدهند."
تروريسم كار آمريكاست
"كيست كه امروز به دولت غير قانوني مستقر در شرق بيروت و همپايان با اسرائيل و امريكا براي كوبيدن مسلمانها سلاح و مهمات و موشك ميدهد؟ تروريسم كار امريكاست. دولت امريكا كه هواپيماي مسافربري را با صدها سرنشين منهدم ميكند؛ تروريست است. دولت سعودي كه صدها زن و معلول و بيمار را در مثل چنين روزي در حريم امن الهي با آن وضعيت رقت بار به شهادت ميرساند؛ تروريست است. از شأن انقلابي جمهوري اسلامي و اسلام و ملت ايران كارهاي تروريستي به دور است. نامهايي از قبيل تروريست شايستة همان آدمهاي پَست است كه خودشان بزرگترين تروريستهاي دنيا هستند.
صدور انقلاب به معناي صادر كردن ارزشهاي انقلابي و افشاگري دربارة مستبدها و ظالمهاي عالم وظيفه و تكليف الهي ماست. اگر اين كار را نكنيم، كوتاهي كردهايم. جمهوري اسلامي و ملت ايران و آن شخصيت عظيم و عالي قدري كه دنيا را در مقابل عظمت خودش كوچك و خاضع كرد؛ نشان دادند كه همة قدرتهاي عالم براي مقابله با چنين عزم و ارادة معظم و پولاديني ـ كه اسلامي است و متعلق به عموم ملت استـ كوچكند."19
مسلمانان نبايد از نام اصولگرا و بنيادگرا تحاشي كنند
"رسانههاي صهيونيستي با جنجال و هوچيگري ما را به بنيادگرايي نسبت ميدهند؛ در حالي كه اگر بنيادگرايي را به معناي بازگشت به اصول و بنيادهاي اسلامي بدانيم، بزرگترين افتخار را به دست آوردهايم. مسلمانان در هيچ نقطة عالم، نبايد از نام اصولگرا و بنيادگرا تحاشي كنند. اصول مقدس اسلام، تضمين كنندة سعادت انسانهاست. دست استعمار، اصول را در زندگي ما كم رنگ و ضعيف كرد؛ ولي اينك ما افتخار ميكنيم كه به اصول اسلامي و قرآني برگرديم.
از طرف ديگر، رسانههاي صهيونسيتي و دستگاههاي استعماري عالم، جمهوري اسلامي را به صدور انقلاب منسوب ميكند. اگر صدور انقلاب به معناي صدور مواد منفجره و ايجاد جنجال و اغتشاش در ميان ملتها و كشورهاي ديگر باشد؛ اين تهمت از دامان جمهوري اسلامي به كلي دور است. صادر كردن شر و فساد، متعلق به امريكا و دستگاههاي جاسوسي و مخرب نظامهاي استكباري است. آنها هستند كه ناراحتي و اغتشاش و ناامني را در ميان ملتها ميبرند و به ناحق در كار و زندگي و امور داخلي آنها دخالت ميكنند. آنها هستند كه به وسيلة عوامل و مزدورانشان بر ضد حكومتهاي انقلابي و مردمي و نيز بي گناهان وارد عمل ميشوند و ايجاد زحمت و ناراحتي ميكنند.
امروز دست سردمدار رژيم امريكا و عمال و مزدوران آنها و مرتجعان حاكم بر كشورهاي اسلامي به خون بي گناهان و غير نظاميان و سرنشينان هواپيماي مسافربري ايران و چهارصد نفر حاجي و زائر ايراني و فلسطينيان مظلوم و مردم لبنان آغشته است. آنها تروريست هستند و جمهوري اسلامي ايران از چنين تهمتهايي مبرّاست."
وظيفة خود ميدانيم كه مفاهيم و ارزشهاي اسلامي را اشاعه دهيم.
"اگر صدور انقلاب به معناي صدور فرهنگ قرآني و انسان ساز اسلام است؛ اين درست است و به آن نيز افتخار ميكنيم. ما وظيفة خود ميدانيم كه با صداي بلند و توان بالا مفاهيم و ارزشها و احكام و معارف اسلامي را كه ماية نجات ملتها و مستضعفان است؛ اشاعه دهيم. ما احساس ميكنيم كه اگر به اين تكليف عمل نكنيم؛ مقصريم.
اگر ما اقدام به گسترش مفاهيم و ارزشهاي اسلامي و انقلابي هم نكنيم؛ طبيعت اين مفاهيم و معارف آن است كه مثل هواي لطيف و عطرآگين بهاري خود به خود در فضاي ذهنيت جهان گسترش پيدا ميكنند ـ چه دشمنان بخواهند و يا نخواهند ـ امروز مسلمانان عالم بايد توجه كنند كه دستگاههاي استكباري با جنجال آفريني ميخواهند آنها را از بيان صحيحترين و صادقانه ترين احساسات و معارف باز بدارند. سالهاي متمادي فرهنگ منحط غرب بدون هيچ مانع و رادعي به تخريب و افساد در كشورهاي اسلامي مشغول بوده است. متأسفانه حكومتهاي فاسد وابسته نتوانستند سد محكمي را كه از يك حكومت صالح انتظار ميرود؛ در مقابل توطئههاي فرهنگي و سياسي دشمنان به وجود آورند؛ لذا سردمداران كشورهاي غربي در راه سلطهگري سياسي و غارتگري اقتصادي خود به گسترش فرهنگ منحط و خفت بار و ذليل كنندة خويش در كشورهاي اسلامي پرداختند و هيچ كس هم مانع و رادع آنها نشد.
امروز روزي است كه دنياي اسلام بيدار شده است و مسلمانان در سرتاسر عالم احساس عزت و سربلندي ميكنند. آن روز كه مسلمانان در هر نقطة عالم از ابراز مسلماني خود خجالت ميكشيدند؛ گذشت. امروز مسلمانان به مسلماني خود افتخار ميكنند و اين بخاطر قدرت و عظمت انقلابي است كه با دست تواناي رهبر بزرگ و امام عظيم الشأن ما و با فداكاري و ايثار اعجاب انگيز ملت بزرگ ايران در اين نقطة حساس عالم به وقوع پيوست و دنيا را مبهوت كرد.
به نظر ما آيندة بسيار روشن و اميد بخشي در پيش است. راهي را كه امام(ره) شروع كرد و ما را با آن آشنا نمود؛ ان شاءالله تا تحقق هدفهاي نهايي آن راه را ادامه خواهيم داد."20
در پايان براي تكميل و تتميم بحث نظرات دكتر احمدي نژاد رئيس جمهور محترم را نيز بازگو ميكنيم:
1. صدور انقلاب، صدور مهرورزي: انقلاب اسلامي تداوم عاشورا و دنباله نهضت انبياست. پيام انقلاب اسلامي استقرار عدالت در همه جا و استقرار صلح و آرامش براي همه ملتهاست. انقلاب اسلامي خواهان پيشرفت و تعالي آحاد بشر و همه جوامع انساني است. انقلاب اسلامي خواهان رواج مهرورزي بين انسانها و صيانت از كرامت همه انسانهاست.21
2. صدور انقلاب يك تكليف و وظيفه: "امروز حركت جديدي براي بازگشت به خدا شكل گرفته كه اين حركت را انقلاب اسلامي به رهبري علما و روحانيون كليد زده است. تشنگي عجيبي براي در يافت حقيقت اسلام در كل دنيا وجود دارد و ما وظيفه داريم پيام اسلام را به تمام دنيا برسانيم."22
3ـ هدف اساسي انقلاب اسلامي بر پايه ايجاد جامعه الگو: "هدف اساسي انقلاب اسلامي ساختن جامعهاي شاهد و وسط است؛ جامعه شاهد مبتني بر عدالت، كرامت و عزت انسانهاست. آنها معيارهايي است كه ميتوان جامعه الگو را با آنها سنجيد. جامعه وسط همواره در حال حركت رو به كمال و تعالي است. اگر جهت گيري درست باشد، ـ انشاءالله تعالي ـ اتفاق خواهد افتاد و هر روز يك قدم به جلو خواهيم رفت. اگر مسير را درست انتخاب كنيم، هر روز يك گام به اجراي كامل عدالت نزديك تر ميشويم و يك قدم به جامعه وسط كه همان جامعه الگوي اسلامي و الهي است، نزديك ميشويم.
البته توجه داريد جامعه الگو محصور نيست. تفكر اسلامي و حاكميت اسلامي در يك جغرافيا يا قوم يا يك مقطع زماني محصور نيست. هرچه به جامعه اسلامي نزديكتر بشويم و هرچقدر تشنگي به عدالت بيشتر بشود، ما به عدالت عمومي و كلي مهدوي نزديكتر شدهايم. آيا غير از اين است كه بعثت همه انبياي الهي و امامت اولياي خدا، همه و همه تمهيد مقدمات آن عدل جهاني است؟ در روايات و احاديث همواره به اين نكته اشاره شده است و تحقق بسياري از وعدهها و استجابت بسياري از دعاها و نيل به آرزوهاي بلند به زمان تحقق عدل منتظر موكول گرديده است. بنابراين، عدالت موعود، آخرين حلقه از زنجيره تمامي بعثت انبيا و امامت اولياست و چون با رسالت نبي اكرم (ص) نبوت ختم شد، آن چه ميماند،ختم وصايت است كه خاتم الاوصيا كامل كننده نهضتي است كه با ابراهيم(ع) شروع شده است.
سروران عزيز! با اين بيان واضح ميشود كه حكومت اسلامي كه امروز لباس جمهوري اسلامي را بر تن دارد، وظيفهاي جز تمهيد مقدمات براي آن واقعه بزرگ ندارد.23
4 ـ انقلاب اسلامي متعلق به همه بشريت است. اصلاً اين نيست كه انقلاب اسلامي، جغرافياي ايران، ملت ايران، قوم ايراني يا انقلاب اسلامي متعلق به شيعه باشد؛ مگر دين متعلق به يك ملت و جغرافياست؟ انقلاب اسلامي آغاز يك جهش بلند در مسير كمال بشري است. درست است كه پرچم دار آن ملت ايران هستند، اما منحصر به ملت ايران نيست. بشري است، جهاني است و پيامش براي همه است. هركس در هر نقطه عالم بگرود و عمل بكند، پيروز است. البته چارچوب دارد، نظاممند است، نظام ارزشي دارد، يك مكتب كامل است و در آن هدايت، رهبري و روش تصميم گيري هست و همه اينها در آنها وجود دارد، اما متعلق به ملت ايران و منحصر به ملت ايران نيست؛ چون جنس، از جنس نهضت انبياست؛ جنس اصلاً الهي و معنوي است و اين شكست ناپذير است. آثارش هم نامحدود است. بازگشت به فطرت است و چون بازگشت به فطرت است، هرجا انساني با فطرت پاك هست، مخاطب آن است و جذب ميكند و عكس العمل نشان ميدهد. با فطرتها هم كه نميشود جنگيد.24
5ـ عدالت، صلح و آرامش از ويژگيهاي انقلاب: "انقلاب اسلامي يك حركت معمولي و محدود به زمان و مكان خاص نيست. انقلاب اسلامي تداوم عاشورا و دنباله نهضت انبياست. انقلاب اسلامي جنس نهضت انبياء و حركت عاشورا است و اتفاقاً رمز ماندگاري و شكست ناپذيري انقلاب نيز در همين است. خداپرستي و عدالت دو ركن اين نهضت است. انقلاب اسلامي دريچهاي از نور عدالت و يكتاپرستي به روي بشريت تشنه گشود. رسالت انقلاب اسلامي دنباله رسالت انبياست. برپايي جامعه پيشرفته، مقتدر و شاهد اسلامي كه در آن خداپرستي، اقامه نماز، ايتاي زكات، امر به معروف و نهي از منكر، استقرار عدالت و مهرورزي جاري است، هدف همه انبياي بزرگ الهي بوده است و امروز نيز مأموريت انقلاب و ملت عزيز ماست. انقلاب اسلامي با همين آرمان و اهداف به حركت خود ادامه ميدهد.پيام انقلاب اسلامي استقرار عدالت در همه جا و استقرار صلح و آرامش براي همه ملتهاست. انقلاب اسلامي خواهان پيشرفت و تعالي آحاد بشر و همه جوامع انساني است. انقلاب اسلامي خواهان رواج مهرورزي بين انسانها و صيانت از كرامت همه انسانهاست.25
با توجه به ديدگاههاي حضرت امام (ره) و رهبر معظم انقلاب اصول كلي زير در مورد صدور انقلاب قابل استنباط است:
1. به طور كلي صدور انقلاب به مفهوم تأكيد بر تحقق ارزشها در داخل و اهتمام جدي به ارائه و اشاعه ارزشها و آرمانهاي انقلاب در خارج ميباشد.
2. اصل صدور انقلاب برخاسته از اصول مكتب با توجه به جهان شمول بودن آن و با تكيه بر اصل امر به معروف و نهي از منكر بوده است و چنانچه انقلاب ايران انقلابي ناسيوناليستي و با اهداف محدود ملي بود طبيعتاً صدور انقلاب معنا و مفهوم پيدا نميكرد.
3. صدور انقلاب يك آرمان و آرزوي دست نايافتني نيست؛ بلكه عليرغم تلاش گسترده استكبار جهاني و عوامل سر سپرده آنها علايم و شواهد بسياري دال بر صدور انقلاب اسلامي و پذيرش پيام و راه و رسم آن از سوي مسلمانان تحت ستم ظاهر شده است.
4. پايه انقلاب بر اين بوده كه با الگوسازي و آموزش و تبليغ بدون دخالت در امور داخلي ساير كشورها و جوامع زمينه خودجوش خيزش و حركت ملتهاي مسلمان را فراهم آورد و بر اساس آيه شريفة "إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ"26 خود را ملزم به تحميل انقلاب اسلامي از طريق اعمال زور و نفوذ در ساختار جوامع ديگر نديده است.
5. بستن مرزها و اسير شدن در قيوداتي نظير توسعه و رشد ملي بدون توجه به سرنوشت ساير ملتها نه اسلامي است و نه انساني.
6. ماهيت اين تفكر ـ صدور انقلاب ـ نفي ظلم و ظلم پذيري و نفي سكوت و برخورد انفعالي است.
7. مخاطب اصلي پيام انقلاب اسلامي ملتها هستند و هدف اصلي آگاهي دادن به آنها است و در اين قالب، مفهوم صدور انقلاب با اتخاذ مشي روشن گرانهاي كه ملتها خود در تغيير سرنوشت خويش اقدام نمايند، كاملاً عجين گرديده است.
8. حركتهاي نظامي گرايانه كه مستلزم اخذ تصميم و اقدام به جاي ملتها باشد به كلي نفي ميشود.
9. صدور انقلاب يك وظيفة حتمي و انقلابي به شمار ميآيد، ولي چنين روندي در صورتي موفق ميشود كه در داخل طوري عمل شود كه كشور انقلابي ايران به عنوان يك الگوي موفق معرفي شود.
10. صدور انقلاب خصلت ذاتي و اجتناب ناپذير انقلاب اسلامي ميباشد. امام، حاكميت اسلام را در ساير بلاد اسلامي و پاسخ گويي به نداي مظلوميت ساير مسلمانان را وظيفة خود دانسته و صدور انقلاب را به عنوان يك تاكتيك تهاجمي عليه دشمنان انقلاب براي دور كردن خطر آنان ضروري ميدانند.
11. صدور انقلاب علاوه بر يك اصل در اصول حاكم بر سياست داخلي و خارجي، وظيفه مردمي و شرعي نيز ميباشد يعني همه مردم وظيفه دارند با محور قرار دادن ارزشهاي اسلامي در رفتارهاي خود به تحقق ايران اسلامي به عنوان امالقرا كمك كنند و از اين منظر رفتار هر فرد ميتواند بازتاب جهاني داشته باشد.
نتيجه:
اينكه انقلاب اسلامي توانسته است درمقابل امريكا ايستادگي نموده واو را به زانو در آورد، ميتوان گفت كه موفق بودهايم،
اينكه بعد از گذشت سه دهه از پيروزي انقلاب هنوز شعارهاي اوايل انقلاب همان طراوت و تازگي را دارد، معلوم ميشود انقلاب موفق بوده است.
اينكه درعرصههاي مختلف علمي و فنآوري موفق شدهايم و امروز ايران اسلامي الگوي بسياري از كشورهاي جهان شده است و رؤساي برخي از كشورها به تأسي از رئيس جمهور ايران شعار حمايت از مظلومان راسر ميدهند و پيروز ميشوند.. نشان از موفقيت است.
اينكه امروز رئيس جمهوري امريكا منفورترين است و...
ولي واقع امر آن است كه بايد در بخش داخلي و در امور فرهنگي و اقتصادي تلاشهاي بيشتري صورت بگيرد. موفقيت در كليات ما را نبايد از جزئيات غافل كند؛ زيرا مردم با جزئيات و مصاديق سروكار دارند. به اميد تحقق جامعه آرماني مهدوي.
پينوشتها:
1 ـ سبأ/ 28.
2 ـ انبياء /107.
3 ـ الحديد/25.
4 ـ نساء/ 75.
5 ـ صحيفه نور ج 2 ص 22.
6 ـ همان، ص 71.
7 ـ صحيفه امام ج1ص420
9- بيانات امام خميني در جمع مسئوولين دانشگاه امام صادق، 15/6/62.
10- بيانات امام خميني در جمع شركت كنندگان كنگري آزادي قدس، 18/5/59.
11- پيام امام خميني به مناسبت سالگرد كشتار مكه، 29/4/67.
12- بيانات امام خميني در جمع نمايندگان و سفراي كشورهاي اسلامي به مناسبت عيد سعيدفطر، 20/5/59.
13- پيام برائت به زائران بيت الله الحرام، 6/5/66.
14- بيانات امام خميني به مناسبت سالگرد كشتار مكه، 29/4/67.
15- همان، در جمع سفراي كشورهاي اسلامي، 28/7/59.
16- پيام امام خميني در جمع سپاه و نيروهاي نظامي، 10/3/59
17 ـ پيام برائت به زائران بيت الله الحرام، 6/5/66.
18- پيام امام خميني به مسلمانان جهان به مناسبت عيد سعيد قربان، 7/6/63.
18 ـ حديث ولايت، ص 310 تا ص 311 ج 3.
19 ـ همان، ص 244 تا ص 247 ج 1.
20 ـ همان، ج 1، ص277 تا ص 280.
21 ـ گزيده ديدگاههاي دكتر احمدي نژاد ـ ص 102، 22/11/1384.
22 ـ همان، ص 108، 11/ 5/ 1385.
23 ـ همان، ص 93، 6/7/1384.
24 ـ همان، ص 106، 9/11/1384.
25 ـ همان، ص 101، 22/11/1384.
26 ـ رعد/ 11.
نويسنده:محسن پورمحمد
منبع: سايت معارف
انتهاي پيام/
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد
شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.
پر بازدید ها
پر بحث ترین ها
بیشترین اشتراک
تازه های کتاب